بر سه چیز تکیه نکن
غرور/دروغ/عشق
آدم با غرور میتازد/با دروغ میبازد/با عشق میمیرد
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند...بلبل شوقم هوای نغمه خواهی میکند...همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست...طاقتم اظهار عجز و نا توانی میکند
رسم ما آوارگان ترک وفا و دوست نیست/رسم ما دریا دلان خشکیدن احساس نیست/ما محبت را به نام دوست ارزان میکنیم/تا صداقت زنده است ما هم رفاقت میکنیم
زیبایی زندگی اینه که:بی خبر باشی و دعات کنن/نبینی و نگات کنن/ندونی و دوست داشته باشن
زادگاه و تاریخ تولد هیچکسدر هیچ نقشه و تقویمی نیست/چرا که در قلب کسانی که دوستشان دارند متولد میشوند
معرفت در گرانیست به هرکس ندهند/پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند
زندگی یعنی:بخند هرچند که غمگینی/ببخش هرچند که مسکینی/فراموش کن هرچند که دلگیری/اینگونه بودن زیباست هرچند که آسان نیست
بنام آنکه دریای عشق را در دیوان عاشقان و ساحل آن را برای دل عاشقان و سکوت آن را برای گریه عاشقان و دوستدار آن عالم آفرید
چشم بر هم ننهاده گردش دوران گذشت/ به یک کس سخت و به دیگری آسان گذشت/روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی/یاد آن روزگارانی که با یاران گذشت
هرگز منشین با یار بد یار بد بدتر بود از مار بد مار بد تنها تورا در جان زند یار بد تو را در جان و در ایمان زند
نوشته های روی شن مهمان اولین موج دریا هستند ولی حکایت های روی سنگ مهمان همیشگی تاریخند اما دوستان خوبحک شدگان روی قلبند و ماندگاران ابدی
اگه روی زمین خیس راه رفتی دیدی کفشات خیس نشد بدون دل یکی فرش زیر پاته
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی/آتش زدی اندر منو چون دود برفتی/چون آرزوی تنگ دلان دیر رسیدی /چون دوستی سنگدلان زود برفتی
آرزو دارم خورشید رهایت نکند/غم صدایت نکند/شب سیاهت نکند/تو را از دل آن کس که تبش در تن توست/حضرت دوست جدایت نکند
به یاد همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی مرفتشون دائمیه/به یاد سیم خار دار که پشت و رو نداره/به یاد حلقه های زنجیر که زیر برف و بارون میمونن زنگ میزنن ولی همدیگه رو ول نمیکنن
بر آنچه گذشت و آنچه شکستحسرت نخور زندگی اگه زیبا بود با گریه شروع نمیشد
این همه رنجی که دنیا بر سر ما میکند غیر ما هر کس که باشد ترک دنیا میکند بار ها گفتم که فردا ترک دنیا میکنم چون بیاد تو افتم امروز و فردا میکنم
عشق من/قشنگ ترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقایقت خواهم ریخت تا بدونی که عاشق ترین پروانه ات بوده ام و مجنون ترین دیوانه ات هستم
کلاغ و طوطی هر دو زشت و سیاه آفریده شده اند طوطی اعتراض کرد و زیبا شد/کلاغ به رضای خدا راضی شد اکنون طوطی در قفس است و کلاغ آزاد
با هر که نشستیم دل اورا نشکستیم/بر جام می و میکده مردانه نشستیم/هرچند که این جام پر از جور و جفا بودخوردیم وی حرمت ساقی را نشکستیم
خیلی وقت است که دیگر زندگی خوش نمیگذرد فقط میگذرد
نگاهی کرد و دل را به در کرد یقین کرد عاشقم بعدش سفر کرد شکستی خورد و آمد تا بماند ولی من رفته بودم او ضرر کرد
عشق انسان را داغ میکند و دوس داشتن انسان را پخته/هر داغی روزی سرد میشود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمیشود
زندگی کاروانی است زود گذر/خرابه ای است ناپایدار/تابلویی است زیبا و فریب دهنده/میسوزد و میسوزاندو هیچ چیز در آن رنگ حقیقت نمیگیرد جز معرفت
غروب را دوست دارم چون همرنگ غم است/غم را دوست دارم چون همیشه با من است/و تو را بیشتر دوست دارم بی آن که دلیلش را بدانم
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند 